کد مطلب:33567 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

فلسفه فیلسوفان مسلمان یکی از انواع فلسفه های ممکن است











آنچه كه امروز به نام فلسفه در میان مسلمین جاری است، یك فلسفه از فلسفه های ممكن است. انواع مكاتب فلسفی دیگر نیز وجود دارد یا می تواند وجود داشته باشد. به علاوه این فلسفه ی رایج در فرهنگ گذشته مسلمین چندان محترم نیز نبوده است. فیلسوفان معمولا از جانب عارفان و فقیهان مطعون بوده اند. به اعتقاد این دو گروه، فیلسوفان در برابر انبیاء مغازه ای گشوده اند یا مردم را به مسائلی مفتون كرده اند كه مسائل جدی هستی آنها نیست و در سعادتشان مدخلیت ندارد. كار فیلسوفان (آنهم دینداران نه ملحدانشان) بیش از این نیست كه راه رسیدن بشر به خداوند را دورتر كنند. انبیاء دست آدمیان را گرفته اند و به آسانی و نزدیكی در دست خداوند نهاده اند. اما فیلسوفان خداوند را آنچنان دور و ناشناختنی می كنند كه حتی اگر آدمیان پس از گشت زدنهای بسیار به او برسند، نمی توانند با وی انس بگیرند. مشهور است كه پاسكال بر یك تكه كاغذ این عبارت را

[صفحه 140]

نوشته و بر گوشه ی لباسش سنجاق كرده بود:

خدای ابراهیم، خدای موسی و خدای عیسی، نه خدای فیلسوفان.

این سخنان از آن كسانی بوده است كه با مشی فیلسوفان در باب خدا گرایی و خدا شناسی موافق نبوده اند. البته نباید زحمات این بزرگان در عرصه ی خداشناسی یا تحلیل مسائل عقلی را بی ارج دانست. اینان به راه خاصی رفته اند و در این جهان گره های خاصی را نیز گشوده اند. به دستاوردهای فیلسوفان باید به منزله ی معرفتی از معارف بشری نظر شود. اما جای بحث بسیار است كه آیا آن فلسفه ی رایج و متداول موصوف به وصف «خیر كثیر» است یا مساله به قرار دیگری است؟


صفحه 140.